فارسی English العربی
حدیث 998
عـَلِيُّ بـْنُ مـُحـَمَّدٍ عـَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِسْحَاقَ الْعَلَوِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَيْدٍ الرِّزَامِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِيرٍ قَالَ
حَجَجْنَا مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فـِی السَّنـَةِ الَّتـِی وُلِدَ فـِيـهـَا ابـْنـُهُ مـُوسـَی علیه السلام فَلَمَّا نَزَلْنَا الْأَبْوَاءَ وَضَعَ لَنَا الْغـَدَاءَ وَ كـَانَ إِذَا وَضـَعَ الطَّعـَامَ لِأَصـْحـَابِهِ أَكْثَرَ وَ أَطَابَ قَالَ فَبَيْنَا نَحْنُ نَأْكُلُ إِذْ أَتَاهُ رَسـُولُ حـَمـِيـدَةَ فـَقـَالَ لَهُ إِنَّ حـَمِيدَةَ تَقُولُ قَدْ أَنْكَرْتُ نَفْسِی وَ قَدْ وَجَدْتُ مَا كُنْتُ أَجِدُ إِذَا حـَضـَرَتْ وِلَادَتـِی وَ قـَدْ أَمـَرْتـَنـِی أَنْ لَا أَسـْتـَبـِقـَكَ بِابْنِكَ هَذَا فَقَامَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَانْطَلَقَ مَعَ الرَّسُولِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ أَصْحَابُهُ سَرَّكَ اللَّهُ وَ جَعَلَنَا فِدَاكَ فَمَا أَنْتَ صـَنَعْتَ مِنْ حَمِيدَةَ قَالَ سَلَّمَهَا اللَّهُ وَ قَدْ وَهَبَ لِی غُلَاماً وَ هُوَ خَيْرُ مَنْ بَرَأَ اللَّهُ فِی خَلْقِهِ وَ لَقَدْ أَخْبَرَتْنِی حَمِيدَةُ عَنْهُ بِأَمْرٍ ظَنَّتْ أَنِّی لَا أَعْرِفُهُ وَ لَقَدْ كُنْتُ أَعْلَمَ بِهِ مِنْهَا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الَّذِی أَخْبَرَتْكَ بِهِ حَمِيدَةُ عَنْهُ قَالَ ذَكَرَتْ أَنَّهُ سَقَطَ مِنْ بَطْنِهَا حِينَ سَقَطَ وَاضـِعـاً يَدَيْهِ عَلَی الْأَرْضِ رَافِعاً رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَأَخْبَرْتُهَا أَنَّ ذَلِكَ أَمَارَةُ رَسُولِ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم وَ أَمـَارَةُ الْوَصـِيِّ مِنْ بَعْدِهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا هَذَا مِنْ أَمَارَةِ رَسُولِ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم وَ أَمَارَةِ الْوَصـِيِّ مـِنْ بـَعْدِهِ فَقَالَ لِی إِنَّهُ لَمَّا كَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِی عُلِقَ فِيهَا بِجَدِّی أَتَی آتٍ جَدَّ أَبـِی بـِكـَأْسٍ فـِيـهِ شـَرْبَةٌ أَرَقُّ مِنَ الْمَاءِ وَ أَلْيَنُ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَحْلَی مِنَ الشَّهْدِ وَ أَبْرَدُ مِنَ الثَّلْجِ وَ أَبـْيـَضُ مـِنَ اللَّبـَنِ فَسَقَاهُ إِيَّاهُ وَ أَمَرَهُ بِالْجِمَاعِ فَقَامَ فَجَامَعَ فَعُلِقَ بِجَدِّی وَ لَمَّا أَنْ كَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِی عُلِقَ فِيهَا بِأَبِی أَتَی آتٍ جَدِّی فَسَقَاهُ كَمَا سَقَی جَدَّ أَبِی وَ أَمـَرَهُ بـِمـِثـْلِ الَّذِی أَمـَرَهُ فـَقـَامَ فـَجَامَعَ فَعُلِقَ بِأَبِی وَ لَمَّا أَنْ كَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِی عُلِقَ فـِيـهَا بِی أَتَی آتٍ أَبِی فَسَقَاهُ بِمَا سَقَاهُمْ وَ أَمَرَهُ بِالَّذِی أَمَرَهُمْ بِهِ فَقَامَ فَجَامَعَ فَعُلِقَ بـِی وَ لَمَّا أَنْ كـَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِی عُلِقَ فِيهَا بِابْنِی أَتَانِی آتٍ كَمَا أَتَاهُمْ فَفَعَلَ بِی كـَمـَا فـَعـَلَ بـِهـِمْ فـَقـُمـْتُ بـِعِلْمِ اللَّهِ وَ إِنِّی مَسْرُورٌ بِمَا يَهَبُ اللَّهُ لِی فَجَامَعْتُ فَعُلِقَ بـِابـْنـِی هـَذَا الْمـَوْلُودِ فـَدُونـَكـُمْ فـَهـُوَ وَ اللَّهِ صـَاحـِبـُكـُمْ مـِنْ بَعْدِی إِنَّ نُطْفَةَ الْإِمَامِ مِمَّا أَخْبَرْتُكَ وَ إِذَا سَكَنَتِ النُّطْفَةُ فِی الرَّحِمِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ أُنْشِئَ فِيهَا الرُّوحُ بَعَثَ اللَّهُ تـَبـَارَكَ وَ تـَعـَالَی مَلَكاً يُقَالُ لَهُ حَيَوَانُ فَكَتَبَ عَلَی عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صـِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ وَ إِذَا وَقَعَ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ وَقَعَ وَاضِعاً يَدَيْهِ عَلَی الْأَرْضِ رَافِعاً رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَأَمَّا وَضْعُهُ يَدَيْهِ عَلَی الْأَرْضِ فَإِنَّهُ يَقْبِضُ كـُلَّ عـِلْمٍ لِلَّهِ أَنـْزَلَهُ مـِنَ السَّمـَاءِ إِلَی الْأَرْضِ وَ أَمَّا رَفـْعـُهُ رَأْسـَهُ إِلَی السَّمـَاءِ فـَإِنَّ مُنَادِياً يـُنـَادِی بـِهِ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ مِنْ قِبَلِ رَبِّ الْعِزَّةِ مِنَ الْأُفُقِ الْأَعْلَی بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِيهِ يـَقـُولُ يـَا فـُلَانَ بـْنَ فـُلَانٍ اثـْبـُتْ تـُثْبَتْ فَلِعَظِيمٍ مَا خَلَقْتُكَ أَنْتَ صَفْوَتِی مِنْ خـَلْقـِی وَ مَوْضِعُ سِرِّی وَ عَيْبَةُ عِلْمِی وَ أَمِينِی عَلَی وَحْيِی وَ خَلِيفَتِی فِی أَرْضِی لَكَ وَ لِمـَنْ تـَوَلَّاكَ أَوْجـَبـْتُ رَحـْمـَتـِی وَ مـَنَحْتُ جِنَانِی وَ أَحْلَلْتُ جِوَارِی ثُمَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأَصـْلِيـَنَّ مـَنْ عـَادَاكَ أَشـَدَّ عـَذَابـِی وَ إِنْ وَسَّعـْتُ عـَلَيـْهِ فـِی دُنـْيـَايَ مِنْ سَعَةِ رِزْقِي فَإِذَا انـْقـَضَی الصَّوْتُ صَوْتُ الْمُنَادِی أَجَابَهُ هُوَ وَاضِعاً يَدَيْهِ رَافِعاً رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ يَقُولُ شـَهـِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هـُوَ وَ الْمـَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ قَالَ فَإِذَا قَالَ ذَلِكَ أَعْطَاهُ اللَّهُ الْعِلْمَ الْأَوَّلَ وَ الْعِلْمَ الْآخِرَ وَ اسْتَحَقَّ زِيَارَةَ الرُّوحِ فـِی لَيـْلَةِ الْقـَدْرِ قـُلْتُ جـُعـِلْتُ فـِدَاكَ الرُّوحُ لَيْسَ هُوَ جَبْرَئِيلَ قَالَ الرُّوحُ هُوَ أَعْظَمُ مِنْ جـَبـْرَئِيـلَ إِنَّ جـَبْرَئِيلَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ إِنَّ الرُّوحَ هُوَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَ لَيْسَ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ مـُحـَمَّدُ بْنُ يَحْيَی وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الْمُخْتَارِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِی بَصِيرٍ|| مِثْلَهُ
ابو بصير گويد: همراه امام صادق علیه السلام حج گزارديم در سالي که پسرش موسی متولد شد. چون در أبواء (منزلی در ميان مکه و مدينه) فرود آمديم، برای ما صبحانه آوردند، و چون آن حضرت به اصحابش غذا می‌داد، زياد و خوب تهيه می‌کرد، ما مشغول خوردن بوديم که فرستاده حميده (همسر امام صادق علیه السلام) آمد و گفت: حميده می‌گويد من خود را از دست داده‌ام و درد زائيدن در خود احساس می‌کنم و شما به من دستور داده‌اید که نسبت به اين پسرت پيش از شما اقدامی نکنم. حضرت صادق علیه السلام بر خاست و با فرستاده به رفت. چون برگشت، اصحابش عرض کردند: خدايت مسرور کند و ما را قربانت نمايد، با حميده چه کردی؟ فرمود: خدا سلامتش داشت و به من پسری عطا فرمود که در ميان مخلوقش از همه بهتر است و حميده از آن مولود به من مطلبی گفت که گمان کرد من آن را نمی‌دانم، در صورتي که من به آن داناترم. عرض کردم: قربانت، حميده نسبت به آن مولود به شما چه خبری داد؟ فرمود: گفت چون از شکمش فرود آمد، دست‌ها به زمين نهاده، سر به آسمان بلند کرد، من به او خبر دادم که اين عمل نشانه رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم و نشانه وصی بعد از اوست، عرض کردم: قربانت: اين چگونه نشانه‌ای است برای رسول خدا صلی اللّه عليه وآله و وصی بعد از او؟ فرمود: در آن شبی که نطفه جدم (زين العابدين علیه السلام) بسته شد شخصی (فرشته‌ای) جامی نزد پدرش آورد که در آن شربتی بود، رقيق‌تر از آب و نرم‌تر از کره و شيرين‌تر از عسل و خنک‌تر از برف و سفيدتر از شير، و به او آشامانيد و دستور نزديکی داد، او برخاست و نزديکی کرد و نطفه جدم بسته شد، و چون شبی که نطفه پدرم بسته شد، فرا رسيد شخصی نزد جدم آمد و آن را به جدم آشاماند، چنان که به پدر جدم آشامانيد و به وی دستور داد چنان که به او دستور داد، جدم برخاست و نزديکی کرد و نطفه پدرم بسته شد، و چون شبی که نطفه من بسته شد فرا رسيد، شخصی نزد پدرم آمد و به او آشامانيد آن چه را به آنها آشامانيد و دستورش داد آن چه به آنها دستور داد، پدرم برخاست و نزديکی کرد، و نطفه من بسته شد، و چون شبی که نطفه پسرم بسته شد فرا رسيد، شخصی نزد من آمد چنان که نزد آنها آمد و با من همان رفتار کرد که با آنها کرد، پس من بسم خدا برخاستم و از آن چه خدايم می‌بخشد شادمان بودم، و نزديکی کردم و نطفه پسرم همين مولود بسته شد، متوجهش باشيد که او به خدا پس از من صاحب شماست. همانا نطفه امام از نوشابه‌ای است که به تو خبر دادم و چون آن نطفه چهار ماه در زهدان جايگزين باشد و روح در آن ايجاد شود، خدای تبارک و تعالی فرشته‌ای که نامش حيوان است برانگيزد تا بر بازوی راستش نويسد (کلمه پرودگارت با راستی و عدالت پايان يافت، کلمات خدا را دگرگون کننده‌ای نيست و او شنوا و داناست) (مقصود از کلمه همان امام است). و چون از شکم مادرش فرود آيد، دست‌هايش را بر زمين گذارد و سرش را به آسمان بلند کند، اما دست به زمين گذاردنش، رمز اين است که: هر علمی را که خدا از آسمان به زمين فرستد، او دريافت کند و اما سر به آسمان برداشتن برای اين است که: ندا دهنده‌ای از درون عرش، از جانب پرودگار عزت و از افق اعلی او را به نام خود و نام پدرش صدا زند و بگويد: ای فلان بن فلان ثابت باش تا برجا بمانی (در تمام گفتار و کردارت از روی علم و بصيرت بر حق ثابت باش تا امامتت ثابت شود). برای عظمت خلقتت تو برگزيده از ميان خلق منی و محل راز و صندوق علم و امين وحی و خليفه روی زمين من هستی، برای تو و هر که از تو پيروی کند، رحمتم را واجب کردم و بهشتم را بخشيدم و در جوار خود در آوردم، به عزت و جلالم هر که با تو دشمنی کند با عذاب سختم او را بسوزانم، اگر چه در دنيا از رحمت واسعه‌ام به او هم توسعه دهم. و چون آواز منادی پايان يابد، امام با دست به زمين و سر به سوی آسمان جوابش دهد و بگويد (خدا و فرشتگان و دانشمندان گواهی دهند که شايسته پرستشی جز او نيست، به عدالت قيام کرده، معبودی جز خدای توانای حکيم نيست 18 سوره 3) و چون چنين گويد، خدايش علم اول و علم آخر به او عطا کند و مستحق ملاقات روح در شب قدر گردد. عرض کردم: قربانت، روح همان جبرئيل نيست؟ فرمود روح از جبرئيل بزرگ‌تر است، جبرئيل از جنس فرشتگان است و روح مخلوقی است بزرگ‌تر از فرشتگانo. مگر نه اين است که خدای تبارک و تعالی فرمايد: (فرشتگان و روح فرود آيند 5 سوره قدر) (پس روح غير از فرشته است).
حدیث 999
مـُحـَمَّدُ بـْنُ يـَحـْيـَی عـَنْ مـُحـَمَّدِ بـْنِ الْحـُسـَيْنِ عَنْ مُوسَی بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقـَاسـِمِ عـَنِ الْحـَسـَنِ بـْنِ رَاشـِدٍ قـَالَ
سـَمـِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تـَعـَالَی إِذَا أَحـَبَّ أَنْ يـَخـْلُقَ الْإِمـَامَ أَمَرَ مَلَكاً فَأَخَذَ شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ تَحْتَ الْعَرْشِ فَيَسْقِيهَا أَبـَاهُ فـَمـِنْ ذَلِكَ يـَخـْلُقُ الْإِمـَامَ فـَيـَمـْكـُثُ أَرْبـَعـِيـنَ يَوْماً وَ لَيْلَةً فِی بَطْنِ أُمِّهِ لَا يَسْمَعُ الصَّوْتَ ثُمَّ يَسْمَعُ بَعْدَ ذَلِكَ الْكَلَامَ فَإِذَا وُلِدَ بَعَثَ ذَلِكَ الْمَلَكَ فَيَكْتُبُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ تـَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ فَإِذَا مَضَی الْإِمَامُ الَّذِی كـَانَ قـَبـْلَهُ رُفـِعَ لِهـَذَا مـَنـَارٌ مِنْ نُورٍ يَنْظُرُ بِهِ إِلَی أَعْمَالِ الْخَلَائِقِ فَبِهَذَا يَحْتَجُّ اللَّهُ عَلَی خَلْقِه
حسن بن راشد گويد: شنيدم امام صادق علیه السلام می‌فرمود: زمانی که خدای تبارک و تعالی بخواهد امام را خلق کند به فرشته‌ای دستور دهد که شربتی از آب زير عرش گرفته به پدر امام بياشاماند، پس آفرينش امام از آن شربت است، آنگاه چهل شبانه روز در شکم مادر است و صدا نمی‌شنود و بعد از آن گوشش برای شنيدن سخن باز می‌شود، و چون متولد شود همان فرشته مبعوث شود و ميان دو چشم امام بنويسد کلمه پرودگارت به راستی و عدالت پايان يافت کلمات او را دگرگون کننده‌ای نيست و او شنوا و داناست و چون امام پيش از وی در گذرد، برای او مناره‌ای از نور افراشته شود که به وسيله آن کردار همه مردم را ببيند، و خدا بر خلقش بدان احتجاج کند.
شرح: گويا نوشتن ميان دو چشم امام کنايه از اين است که نور علم و ولايت از پيشانی امام ظاهر شود و چون پيشانی آئينه‌ای است که شخصيت معنوی انسان را می‌نمايد، می‌توان گفت: نور علم و ولايت در سراپای امام و در همه حرکات و سکناتش هويدا گردد، پس ميان اين روایت با رواياتيکه نوشتن آن جمله را ببازوی راست امام نسبت می‌دهد تناقضی نيست، و احتياج خدا بر خلقش توسط امامی است که با نور خدا داده کردار را ديده است و راهی برای انکار و تزوير آنها باقی نگذاشته است.
حدیث 1000
مـُحـَمَّدُ بـْنُ يـَحـْيـَی عـَنْ أَحـْمـَدَ بـْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ يـُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالَ
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَخْلُقَ الْإِمـَامَ مـِنَ الْإِمـَامِ بـَعـَثَ مـَلَكـاً فـَأَخَذَ شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ تَحْتَ الْعَرْشِ ثُمَّ أَوْقَعَهَا أَوْ دَفَعَهَا إِلَی الْإِمـَامِ فـَشـَرِبـَهـَا فـَيَمْكُثُ فِی الرَّحِمِ أَرْبَعِينَ يَوْماً لَا يَسْمَعُ الْكَلَامَ ثُمَّ يَسْمَعُ الْكَلَامَ بـَعـْدَ ذَلِكَ فـَإِذَا وَضَعَتْهُ أُمُّهُ بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِ ذَلِكَ الْمَلَكَ الَّذِی أَخَذَ الشَّرْبَةَ فَكَتَبَ عَلَی عـَضـُدِهِ الْأَيـْمـَنِ وَ تـَمَّتْ كـَلِمـَةُ رَبِّكَ صـِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ فَإِذَا قَامَ بِهَذَا الْأَمْرِ رَفَعَ اللَّهُ لَهُ فِی كُلِّ بَلْدَةٍ مَنَاراً يَنْظُرُ بِهِ إِلَی أَعْمَالِ الْعِبَادِ
يونس بن ظبيان گويد: شنيدم امام صادق علیه السلام می‌فرمود: همانا خدایq چون خواهد امامی را از امامی ديگر خلق کند، فرشته‌ای را مبعوث کند تا شربتی از آب زير عرش بگيرد و به امامش دهد تا بنوشد، سپس چهل روز در رحم بماند و سخن نشنود و بعد از آن سخن شنود. و چون مادرش او را بزايد، خدا همان فرشته‌ای را که نوشابه بر گرفت بفرستد تا بر بازوی راست امام نويسد (کلمه پروردگارت به راستی و عدالت پايان يافت، برای کلمات او دگرگون کننده‌ای نيست) و چون به امر امامت قيام کند خدا در هر شهری برايش مناره‌ای بر افرازد که به وسيله آن اعمال بندگان را بنگرد.
حدیث 1001
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُسْلِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّ الْإِمَامَ لَيَسْمَعُ فِی بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا وُلِدَ خـُطَّ بـَيـْنَ كـَتـِفـَيـْهِ وَ تـَمَّتْ كـَلِمـَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعـَلِيـمُ فـَإِذَا صـَارَ الْأَمـْرُ إِلَيـْهِ جـَعـَلَ اللَّهُ لَهُ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يُبْصِرُ بِهِ مَا يَعْمَلُ أَهْلُ كُلِّ بَلْدَةٍ
محمد بن مروان گويد: شنيدم امام صادق علیه السلام می‌فرمد: همانا امام در شکم مادرش می‌شنود، و چون متولد شود ميان دو شانه‌اش نوشته شود: (کلمه پروردگارت به راستی و عدالت پايان يافت، کلمات او را دگرگون کننده‌ای نيست و او شنوا و داناست) و چون امر امامت به او رسد، خدا برايش عمودی از نور مقرر دارد که به وسيله آن آن چه اهل و هر شهر انجام دهند ببيند.
حدیث 1002
الْحـُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ عـَنْ عـَبـْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ إِسْحَاقَ بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ
سَمِعْتُ أَبِی يـَقُولُ الْأَوْصِيَاءُ إِذَا حَمَلَتْ بِهِمْ أُمَّهَاتُهُمْ أَصَابَهَا فَتْرَةٌ شِبْهُ الْغَشْيَةِ فَأَقَامَتْ فِی ذَلِكَ يـَوْمـَهـَا ذَلِكَ إِنْ كـَانَ نـَهـَاراً أَوْ لَيـْلَتـَهَا إِنْ كَانَ لَيْلًا ثُمَّ تَرَی فِی مَنَامِهَا رَجُلًا يُبَشِّرُهَا بـِغـُلَامٍ عـَلِيـمٍ حـَلِيمٍ فَتَفْرَحُ لِذَلِكَ ثُمَّ تَنْتَبِهُ مِنْ نَوْمِهَا فَتَسْمَعُ مِنْ جَانِبِهَا الْأَيْمَنِ فـِی جـَانـِبِ الْبـَيـْتِ صـَوْتاً يَقُولُ حَمَلْتِ بِخَيْرٍ وَ تَصِيرِينَ إِلَی خَيْرٍ وَ جِئْتِ بِخَيْرٍ أَبـْشـِرِی بـِغـُلَامٍ حـَلِيـمٍ عَلِيمٍ وَ تَجِدُ خِفَّةً فِی بَدَنِهَا ثُمَّ لَمْ تَجِدْ بَعْدَ ذَلِكَ امْتِنَاعاً مِنْ جـَنـْبـَيـْهـَا وَ بـَطـْنـِهَا فَإِذَا كَانَ لِتِسْعٍ مِنْ شَهْرِهَا سَمِعَتْ فِی الْبَيْتِ حِسّاً شَدِيداً فَإِذَا كـَانـَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِی تَلِدُ فِيهَا ظَهَرَ لَهَا فِی الْبَيْتِ نُورٌ تَرَاهُ لَا يَرَاهُ غَيْرُهَا إِلَّا أَبُوهُ فَإِذَا وَلَدَتْهُ وَلَدَتْهُ قَاعِداً وَ تَفَتَّحَتْ لَهُ حَتَّی يَخْرُجَ مُتَرَبِّعاً يَسْتَدِيرُ بَعْدَ وُقُوعِهِ إِلَی الْأَرْضِ فـَلَا يـُخـْطـِئُ الْقـِبـْلَةَ حَيْثُ كَانَتْ بِوَجْهِهِ ثُمَّ يَعْطِسُ ثَلَاثاً يُشِيرُ بِإِصْبَعِهِ بـِالتَّحـْمِيدِ وَ يَقَعُ مَسْرُوراً مَخْتُوناً وَ رَبَاعِيَتَاهُ مِنْ فَوْقٍ وَ أَسْفَلَ وَ نَابَاهُ وَ ضَاحِكَاهُ وَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ مِثْلُ سَبِيكَةِ الذَّهَبِ نُورٌ وَ يُقِيمُ يَوْمَهُ وَ لَيْلَتَهُ تَسِيلُ يَدَاهُ ذَهَباً وَ كَذَلِكَ الْأَنْبِيَاءُ إِذَا وُلِدُوا وَ إِنَّمَا الْأَوْصِيَاءُ أَعْلَاقٌ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ
اسحاق بن جعفر گويد: شنيدم پدرم (امام صادق علیه السلام) می‌فرمود: هنگامي که مادران ائمه به آنها باردار شوند، سنتی مانند بيهوشی ايشان را فرا گيرد که اگر در روز باشد يک روز و اگر در شب باشد يک شب در آن حال به سر برد، سپس در خواب بيند که مردی او را به پسری دانا و بردبار مژده می‌دهد، او از آن مژده مسرور گردد و از خواب بيدار شود، و از طرف راستش از جانب خانه صدایی شنود که گويد: به خير آبستن شدی و به سوی خير بگرایی، و با خير آمدی (خير آوردی) مژده باد تو را به پسری بردبار و دانا، و در تن خود احساس سبکی کند و پس از آن از پهلوها و شکمش ناراحتی نبيند. و چون ماه نهم شود در خانه، آواز بلندی (صدای حرکتی) به گوشش رسد و چون شب زائيدنش فرا رسد، در خانه نوری ظاهر شود که جز او و پدرش آن را نبينند (چنان که پيغمبر صل علی علیه و آله و سلم فرشته را می‌بيند و ديگران نمی‌بينند) و چون او را بزايد نشسته باشد (نه آن که با سر فرود آيد) و برايش گشايش شود تا چهار زانو بيرون آيد و پس از اين که روی زمين قرار گيرد، بچرخد تا قبله به هر طرف باشد، از آن منحرف نشود، سپس سه بار عطسه کند و با انگشت به حمد خدا اشاره کند (چنان که مستحب است پس از عطسه انگشت را سر بينی گذاشته و حمد خدا گويند) و ناف بريده و ختنه شده باشد و دندان‌های رباعيش از بالا و پائين و دودندان نيش و دودندان ضاحکه‌اش بر آمده باشد (گويا نبودن دندان‌های ديگر برای اين است که پستان مادر را آزرده نکند) و در مقابلش نوری مانند شمش طلا بدرخشد و تا يک شبانه روز از دودستش نوری طلایی ساطع است و پيغمبران هم در زمان تولد چنينند (نسبت به تمام حالات) و همانا اوصياء آويزه (اشرف اولاد) پيغمبرانند.
حدیث 1003
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ رَوَی غَيْرُ وَاحـِدٍ مـِنْ أَصـْحـَابـِنـَا
أَنَّهُ قَالَ لَا تَتَكَلَّمُوا فِی الْإِمَامِ فَإِنَّ الْإِمَامَ يَسْمَعُ الْكَلَامَ وَ هُوَ فِی بـَطـْنِ أُمِّهِ فـَإِذَا وَضـَعـَتـْهُ كـَتَبَ الْمَلَكُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ فَإِذَا قَامَ بِالْأَمْرِ رُفِعَ لَهُ فِی كُلِّ بَلْدَةٍ مَنَارٌ يَنْظُرُ مِنْهُ إِلَی أَعْمَالِ الْعِبَادِ
حميل بن دراج گويد: جماعتی از اصحاب ما نقل کردند که آن حضرت فرمود: درباره امام سخن نگوئيد، زيرا امام در شکم مادر می‌شنود، و چون مادرش او را بزايد فرشته‌یی ميان دو چشمش نويسد (کلمه پرودگارت به راستی و عدالت پايان يافت، کلمات او را دگرگون کننده‌ای نيست و او شنوا و داناست) و چون به امر امامت قيام کند، در هر شهری برای او عمودی از نور برافراشته گردد که به وسيله آن اعمال مردم را ببيند.
حدیث 1004
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی بْنِ عُبَيْدٍ قَالَ
كُنْتُ أَنَا وَ ابْنُ فَضَّالٍ جُلُوساً إِذْ أَقـْبـَلَ يـُونـُسُ فـَقَالَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ أَكـْثـَرَ النَّاسُ فـِی الْعـَمُودِ قَالَ فَقَالَ لِی يَا يُونُسُ مَا تَرَاهُ أَ تَرَاهُ عَمُوداً مِنْ حَدِيدٍ يُرْفَعُ لِصَاحِبِكَ قَالَ قُلْتُ مَا أَدْرِی قَالَ لَكِنَّهُ مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِكُلِّ بَلْدَةٍ يَرْفَعُ اللَّهُ بِهِ أَعْمَالَ تِلْكَ الْبَلْدَةِ قَالَ فَقَامَ ابْنُ فَضَّالٍ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ وَ قَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَا تَزَالُ تَجِی ءُ بِالْحَدِيثِ الْحَقِّ الَّذِی يُفَرِّجُ اللَّهُ بِهِ عَنَّا
محمد بن عيسی بن عبيد گويد: من و ابن فضال نشسته بوديم که يونس وارد شد و گفت: من خدمت امام رضا علیه السلام رسيدم و عرض کردم: قربانت. مردم درباره عمود (از نور که برای امام بر افراشته شود) سخن بسيار گويند، به من فرمود: ای يونس! تو چه عقيده‌ای داری؟ خيال می‌کنی عمودی از آهن است که برای امام افراشته می‌شود؟ عرض کردم: نمی‌دانم، فرمود: او فرشته‌ای است گماشته در هر شهر که خدا به وسيله او اعمال مردم آن شهر را به امام رساند، ابن فضال برخاست و سر او را بوسيد و گفت: خدايت رحمت کند ای ابا محمد! که همواره برای ما حديث درستی که خدا بدان مشکل ما را می‌گشايد می‌آوری.
حدیث 1005
عـَلِيُّ بـْنُ مـُحـَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَيْرٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ
عَنْ أَبِی جـَعـْفَرٍ علیه السلام قَالَ لِلْإِمَامِ عَشْرُ عَلَامَاتٍ يُولَدُ مُطَهَّراً مَخْتُوناً وَ إِذَا وَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ وَقَعَ عَلَی رَاحـَتـِهِ رَافـِعـاً صـَوْتـَهُ بـِالشَّهـَادَتَيْنِ وَ لَا يُجْنِبُ وَ تَنَامُ عَيْنَاهُ وَ لَا يَنَامُ قَلْبُهُ وَ لَا يـَتـَثـَاءَبُ وَ لَا يـَتـَمـَطَّی وَ يـَرَی مـِنْ خـَلْفـِهِ كَمَا يَرَی مِنْ أَمَامِهِ وَ نَجْوُهُ كَرَائِحَةِ الْمِسْكِ وَ الْأَرْضُ مـُوَكَّلَةٌ بـِسَتْرِهِ وَ ابْتِلَاعِهِ وَ إِذَا لَبِسَ دِرْعَ رَسُولِ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم كَانَتْ عَلَيْهِ وَفْقاً وَ إِذَا لَبـِسـَهـَا غـَيـْرُهُ مـِنَ النَّاسِ طـَوِيـلِهِمْ وَ قَصِيرِهِمْ زَادَتْ عَلَيْهِ شِبْراً وَ هُوَ مُحَدَّثٌ إِلَی أَنْ تَنْقَضِيَ أَيَّامُهُ
امام باقر علیه السلام فرمود: امام را ده علامت است: 1- پاکيزه وختنه شده متولد شود. 2- چون به دنيا آيد کف دست به زمين نهاده، به شهادتين آواز بردارد. 3- محتلم نشود (پليدی جنابت به او نرسد اگر چه عسل بر او واجب است). 4- چشمش بخوابد ولی قلبش به خواب نرود. 5- دهن دره و بغل باز کردن ندارد. 6- از پشت سر ببيند چنان که از پيش رو بيند. 7- مدفوعش بوی مشک دهد. 8- زمين وظيفه دارد آن را بپوشاند و فرو برد. 9- چون زره رسول خدا صلی اللّه عليه وآله را پوشد به قامتش رساباشد و چون مرد ديگری پوشد، کوتاه قد باشد و يا دراز قامت يک وجب بلندتر آيد. 10- تا زمان زفاتش محدث باشد (فرشته به او خبر دهد).