فارسی English العربی
حدیث 1543
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عـُذَافـِرٍ عـَنْ أَبـِيـهِ
عـَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم فِی بَعْضِ أَسْفَارِهِ إِذْ لَقِيَهُ رَكْبٌ فَقَالُوا السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ مَا أَنْتُمْ فَقَالُوا نَحْنُ مُؤْمِنُونَ يَا رَسـُولَ اللَّهِ قَالَ فَمَا حَقِيقَةُ إِيمَانِكُمْ قَالُوا الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّفْوِيضُ إِلَی اللَّهِ وَ التَّسـْلِيـمُ لِأَمـْرِ اللَّهِ فـَقـَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم عُلَمَاءُ حُكَمَاءُ كَادُوا أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْحِكْمَةِ أَنـْبـِيـَاءَ فَإِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَلَا تَبْنُوا مَا لَا تَسْكُنُونَ وَ لَا تَجْمَعُوا مَا لَا تَأْكُلُونَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم در مسافرتی بود که کاروانی به آن حضرت برخوردند و گفتند: السلام عليک يا رسول الله فرمود شما کيستيد؟ گفتند: ای رسول خدا ما مؤمنين هستيم، فرمود: حقيقت ايمان شما چيست؟ گفتند: راضی بودن به قضاء خدا و واگذاردن کار به خدا و تسليم امر خدا بودن، رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم فرمود: (اینها که شما گفتيد) دانشمندان و حکيمانی باشند که از شدت حکمت به پيغمبران نزديک گشته‌اند، پس اگر شما راست می‌گوئيد بنایی را که در آن نمی‌نشينيد نسازيد و چيزی را که نمی‌خوريد جمع نکنيد و از خدائی که به سویش باز گشت داريد پروا کنيد.
حدیث 1544
مـُحـَمَّدُ بـْنُ يـَحـْيـَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْوَابِشِيِّ وَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم صَلَّی بِالنَّاسِ الصُّبْحَ فَنَظَرَ إِلَی شَابٍّ فِی الْمـَسـْجـِدِ وَ هـُوَ يـَخْفِقُ وَ يَهْوِی بِرَأْسِهِ مُصْفَرّاً لَوْنُهُ قَدْ نَحِفَ جِسْمُهُ وَ غَارَتْ عَيْنَاهُ فِی رَأْسـِهِ فـَقـَالَ لَهُ رَسـُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا فُلَانُ قَالَ أَصْبَحْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مـُوقـِنـاً فـَعـَجِبَ رَسُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم مِنْ قَوْلِهِ وَ قَالَ إِنَّ لِكُلِّ يَقِينٍ حَقِيقَةً فَمَا حَقِيقَةُ يَقِينِكَ فَقَالَ إِنَّ يَقِينِی يَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ الَّذِی أَحْزَنَنِی وَ أَسْهَرَ لَيْلِی وَ أَظْمَأَ هَوَاجِرِی فَعَزَفَتْ نَفْسِی عَنِ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا حَتَّی كَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی عَرْشِ رَبِّی وَ قَدْ نُصِبَ لِلْحِسَابِ وَ حـُشـِرَ الْخـَلَائِقُ لِذَلِكَ وَ أَنـَا فـِيهِمْ وَ كَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی أَهْلِ الْجَنَّةِ يَتَنَعَّمُونَ فِی الْجَنَّةِ وَ يـَتـَعـَارَفـُونَ وَ عـَلَی الْأَرَائِكِ مـُتَّكِئُونَ وَ كَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی أَهْلِ النَّارِ وَ هُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ مـُصـْطـَرِخـُونَ وَ كـَأَنِّی الْآنَ أَسْمَعُ زَفِيرَ النَّارِ يَدُورُ فِی مَسَامِعِی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم لِأَصْحَابِهِ هَذَا عَبْدٌ نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِيمَانِ ثُمَّ قَالَ لَهُ الْزَمْ مَا أَنْتَ عَلَيْهِ فَقَالَ الشَّابُّ ادْعُ اللَّهَ لِی يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنْ أُرْزَقَ الشَّهَادَةَ مَعَكَ فَدَعَا لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ خَرَجَ فِی بَعْضِ غَزَوَاتِ النَّبِيِّ صل علی علیه و آله و سلم فَاسْتُشْهِدَ بَعْدَ تِسْعَةِ نَفَرٍ وَ كَانَ هُوَ الْعَاشِرَ
امام صادق علیه السلام فرمود: روزی رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم نماز صبح را با مردم گزارد، سپس در مسجد نگاهش به جوانی افتاد که چرت ميزد و سرش پائين می‌افتاد، زنگش زرد بود و تنش لاغر و چشمانش به گودی فرو رفته، رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم به او فرمود: حالت چگونه است؟ عرض کرد: من با يقين گشته‌ام، رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم از گفته او در شگفت شد (خوشش آمد) و فرمود: همانا هر يقينی را حقيقتی است. حقيقت يقين تو چيست؟ عرض کردم: يا رسول خدا همين يقين من است که مرا اندوهگين ساخته و بيداری شب و تشنگی روزهای گرمم بخشيده و از دنيا و آن چه در دنيا هست بی رغبت گشته‌ام تا آنجا که گويا عرش پروردگارم را ميبينم که برای رسيدگی به حساب خلق بر پا شده و مردم برای حساب گرد آمده‌اند و گويا اهل بهشت را مينگرم که در نعمت می‌خرامند و بر کرسي‌ها تکيه زده، يکديگر را معرفی می‌کنند و گويا اهل دوزخ را می‌بينم که در آنجا معذبند و بفرياد رسی ناله می‌کنند و گويا اکنون آهنگ زبانه کشيدن آتش دوزخ در گوشم طنين انداز است. رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم به اصحاب فرمود: اين جوان بنده‌اي است که خدا دلش را به نور ايمان روشن ساخته، سپس به خود او فرمود: بر اين حال که داری ثابت باش. جوان گفت: يا رسول الله از خدا بخواه شهادت در رکابت را روزيم کند. رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم برای او دعا فرمود. مدتی نگذشت که در جنگی همراه پيغمبر بيرون رفت و بعد از 9 نفر شهيد گشت و او دهمين (شهيدان جنگ) بود.
حدیث 1545
مـُحـَمَّدُ بـْنُ يَحْيَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِی بـَصـِيـرٍ
عـَنْ أَبـِی عـَبـْدِ اللَّهِ علیه السلام قـَالَ اسـْتـَقـْبـَلَ رَسُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم حَارِثَةَ بْنَ مَالِكِ بْنِ النُّعـْمـَانِ الْأَنـْصَارِيَّ فَقَالَ لَهُ كَيْفَ أَنْتَ يَا حَارِثَةَ بْنَ مَالِكٍ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مُؤْمِنٌ حـَقـّاً فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم لِكُلِّ شَيْءٍ حَقِيقَةٌ فَمَا حَقِيقَةُ قَوْلِكَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عـَزَفـَتْ نـَفـْسـِی عـَنِ الدُّنْيَا فَأَسْهَرَتْ لَيْلِی وَ أَظْمَأَتْ هَوَاجِرِی وَ كَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی عَرْشِ رَبِّی [ وَ ] قَدْ وُضِعَ لِلْحِسَابِ وَ كَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی أَهْلِ الْجَنَّةِ يَتَزَاوَرُونَ فِی الْجَنَّةِ وَ كَأَنِّی أَسـْمَعُ عُوَاءَ أَهْلِ النَّارِ فِی النَّارِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم عَبْدٌ نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ أَبْصَرْتَ فـَاثْبُتْ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ادْعُ اللَّهَ لِی أَنْ يَرْزُقَنِی الشَّهَادَةَ مَعَكَ فَقَالَ اللَّهُمَّ ارْزُقْ حـَارِثـَةَ الشَّهَادَةَ فَلَمْ يَلْبَثْ إِلَّا أَيَّاماً حَتَّی بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم سَرِيَّةً فَبَعَثَهُ فِيهَا فَقَاتَلَ فَقُتِلَ تِسْعَةٌ أَوْ ثَمَانِيَةٌ ثُمَّ قُتِلَ وَ فـِی روايت: الْقـَاسـِمِ بـْنِ بـُرَيـْدٍ عـَنْ أَبـِی بَصِيرٍ|| قَالَ اسْتُشْهِدَ مَعَ جَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ بَعْدَ تِسْعَةِ نَفَرٍ وَ كَانَ هُوَ الْعَاشِرَ
امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم با حارثة بن مالک بن نعمان انصاری روبرو شد، حضرت فرمود: حارثة بن مالک! چگونه‌ای؟ فرمود: يا رسول الله! مؤمن حقيقی ام. رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم فرمود: هر چيزی را حقيقتی است. حقيقت گفتار تو چيست؟ گفت: يا رسول الله! به دنيا بی رغبت شده‌ام، شب را (برای عبادت) بيدارم و روزهای گرم را (در اثر روزه) تشنگی مي‌کشم و گويا عرش پروردگارم را مينگرم که برای حساب گسترده گشته و گويا اهل بهشت را می‌بينم که در ميان بهشت يکديگر را ملاقات می‌کنند و گويا ناله اهل دوزخ را در ميان دوزخ ميشنوم. رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم فرمود: بنده‌اي است که خدا دلش را نورانی فرموده، بصيرت يافتی، ثابت باش، عرض کردم: يا رسول الله! از خدا بخواه که شهادت در رکابت را به من روزی کند، حضرت فرمود: خدايا بحارثه شهادت روزی کن. چند روزی بيش نگذشت که رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم لشکری برای جنگ فرستاد و حارثه را هم در آن جنگ فرستاد. او به ميدان جنگ رفت و 9 تن يا هشت تن را بکشت و سپس کشته شد. و در روايتی که قاسم بن بريد از ابی بصير نقل کند، گويد: همراه جعفر بن ابيطالب بود، و بعد از 9 نفر شهيد شد، و او دهمين شهيد بود.
حدیث 1546
عـَلِيُّ بـْنُ إِبـْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَb إِنَّ عَلَی كُلِّ حَقٍّ حَقِيقَةً وَ عَلَی كُلِّ صَوَابٍ نُوراً
اميرالمؤمنينb فرمود: بر سر هر امر حقی حقيقتی است و بر سر هر امر درستی نوری.
شرح: مراد به حقیقت دليل عقلی است و يا نشانه وجود خدا و يا آيات قرآن، و مقصود از نور به ترتیب سه احتمال مذکور، دليل نقلی کتاب وسنت است و يا دلائل مسائل اصول و فروع دين و يا آيات قرآن و نيز اين خبر به شماره 198 با تتمه‌ای گذشت.