فارسی English العربی
حدیث 1855
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قـَالَ أَرْسـَلَ النَّجـَاشـِيُّ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ أَصْحَابِهِ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ وَ هُوَ فِی بـَيـْتٍ لَهُ جـَالِسٌ عَلَی التُّرَابِ وَ عَلَيْهِ خُلْقَانُ الثِّيَابِ قَالَ فَقَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام فَأَشْفَقْنَا مـِنـْهُ حِينَ رَأَيْنَاهُ عَلَی تِلْكَ الْحَالِ فَلَمَّا رَأَی مَا بِنَا وَ تَغَيُّرَ وُجُوهِنَا قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَصَرَ مُحَمَّداً وَ أَقَرَّ عَيْنَهُ أَ لَا أُبَشِّرُكُمْ فَقُلْتُ بَلَی أَيُّهَا الْمَلِكُ فَقَالَ إِنَّهُ جَاءَنِی السَّاعَةَ مِنْ نَحْوِ أَرْضِكُمْ عَيْنٌ مِنْ عُيُونِی هُنَاكَ فَأَخْبَرَنِی أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ نَصَرَ نَبِيَّهُ مُحَمَّداً صل علی علیه و آله و سلم وَ أَهـْلَكَ عَدُوَّهُ وَ أُسِرَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ الْتَقَوْا بِوَادٍ يُقَالُ لَهُ بَدْرٌ كَثِيرِ الْأَرَاكِ لَكـَأَنِّی أَنـْظـُرُ إِلَيـْهِ حـَيْثُ كُنْتُ أَرْعَی لِسَيِّدِی هُنَاكَ وَ هُوَ رَجُلٌ مِنْ بَنِی ضَمْرَةَ فَقَالَ لَهُ جـَعـْفَرٌ أَيُّهَا الْمَلِكُ فَمَا لِی أَرَاكَ جَالِساً عَلَی التُّرَابِ وَ عَلَيْكَ هَذِهِ الْخُلْقَانُ فَقَالَ لَهُ يَا جـَعـْفـَرُ إِنَّا نَجِدُ فِيمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی عِيسَی علیه السلام أَنَّ مِنْ حَقِّ اللَّهِ عَلَی عِبَادِهِ أَنْ يُحْدِثُوا لَهُ تَوَاضُعاً عِنْدَ مَا يُحْدِثُ لَهُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَلَمَّا أَحْدَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِی نِعْمَةً بِمُحَمَّدٍ صل علی علیه و آله و سلم أَحْدَثْتُ لِلَّهِ هـَذَا التَّوَاضـُعَ فـَلَمَّا بـَلَغَ النَّبـِيَّ صل علی علیه و آله و سلم قَالَ لِأَصْحَابِهِ إِنَّ الصَّدَقَةَ تَزِيدُ صَاحِبَهَا كـَثـْرَةً فـَتـَصـَدَّقـُوا يـَرْحـَمـْكـُمُ اللَّهُ وَ إِنَّ التَّوَاضـُعَ يَزِيدُ صَاحِبَهُ رِفْعَةً فَتَوَاضَعُوا يَرْفَعْكُمُ اللَّهُ وَ إِنَّ الْعَفْوَ يَزِيدُ صَاحِبَهُ عِزّاً فَاعْفُوا يُعِزَّكُمُ اللَّهُ
امام صادق علیه السلام فرمود: نجاشی دنبال جعفر بن ابيطالب و اصحابش فرستاد. آنها وارد شدند. نجاشی در اتاقی روی خاک نشسته و جامه‌های کهنه پوشيده بود، جعفر گويد: چون او را بدان حال ديديم از او بترسيديم (که مبادا ديوانه شده باشد) چون وضع و پريدگی چهره ما را ديد، گفت: سپاس خدائيرا که محمد را ياری کرد و چشمش را روشن نمود. شما را مژده ندهم؟ گفتم: پادشاها چرا، گفت: اکنون يکی از کارآگاه‌های من از سرزمين شما آمد و به من گزارش داد که خدایq پيغمبرش محمد صل علی علیه و آله و سلم را ياری فرمود و دشمنش را هلاک کرد و فلانی و فلانی و فلانی اسير شدند در يک وادی به نام بدر که درخت اراک بسيار دارد. پيغمبر صل علی علیه و آله و سلم با دشمنش برابر شدند، و گويا هم اکنون آن را ميبينم، همانجایی را که برای آقايم که مردی از بنی ضمره بود چوپانی مي‌کردم. جعفر گفت: پادشاها! چرا روی خاک نشسته و جامه‌های کهنه پوشيده‌ای؟ گفت: ای جعفر! ما در آن چه خدا بر عيسی علیه السلام نازل کرده اين دستور را می‌بينيم که: حق خدا بر بندگانش این است که: چون نعمتی به آنها روی آورد، برای خدا تواضع کنند. و چون خدایq به وسيله محمد صل علی علیه و آله و سلم نعمتی به من داد، من اين تواضع را برای خدا کردم. چون اين گزارش به پيغمبر صل علی علیه و آله و سلم رسيد، به اصحابش فرمود: همانا صدقه به صاحبش افزونی بخشد، پس صدقه دهيد خدا شما را رحمت کند و همانا تواضع موجب زيادی رفعت صاحبش شود، پس تواضع کنيد تا خدا شما را رفعت دهد، و همانا گذشت عزت صاحبش را زياد کند، پس درگذريد تا خدا عزيزتان کند.
حدیث 1856
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ فِی السَّمَاءِ مَلَكَيْنِ مُوَكَّلَيْنِ بِالْعِبَادِ فَمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَاهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ وَضَعَاهُ
امام صادق علیه السلام می‌فرمود: همانا دو فرشته در آسمان بر بندگان گماشته شده‌اند، که هر کس برای خدا تواضع کند، او را بالا برند و هر که تکبر کند پستش کنند.
حدیث 1857
ابْنُ أَبِی عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ أَفْطَرَ رَسُولُ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم عـَشـِيَّةَ خـَمِيسٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا فَقَالَ هَلْ مِنْ شَرَابٍ فَأَتَاهُ أَوْسُ بْنُ خَوَلِيٍّ الْأَنْصَارِيُّ بِعُسِّ مَخِيضٍ بِعَسَلٍ فَلَمَّا وَضَعَهُ عَلَی فِيهِ نَحَّاهُ ثُمَّ قَالَ شَرَابَانِ يُكْتَفَی بِأَحَدِهِمَا مِنْ صَاحِبِهِ لَا أَشْرَبُهُ وَ لَا أُحَرِّمُهُ وَ لَكِنْ أَتَوَاضَعُ لِلَّهِ فَإِنَّ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ وَ مَنْ تـَكـَبَّرَ خـَفـَضـَهُ اللَّهُ وَ مـَنِ اقـْتَصَدَ فِی مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ الْمَوْتِ أَحَبَّهُ اللَّهُ
امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم يک شب پنجشنبه برای افطار در مسجد قبا بود، و فرمود: آيا آشاميدنی هست؟ اوس بن خولی انصاری قدحی از شير مس که برگرفته با عسل آميخته خدمتش آورد، چون به دهان گذاشت و چشيد، کنارش زد و فرمود: دو نوشابه ايست که با يکی از آنها از ديگری بی نيازی حاصل می‌شود، من اينرا نمی‌آشامم و تحريم نمی‌کنم، ولی برای خدا تواضع می‌کنم زيرا هر که برای خدا تواضع کند، خدايش بلند گرداند و هر که تکبر کند، خدايش پست کند، و هر که در زندگی اقتصاد ورزد، خدا روزيش بخشد، و هر که ولخرجی کند، خدا محرومش سازد، و هر که بسيار به ياد مرگ باشد خدا او را دوست دارد.
حدیث 1858
الْحـُسـَيـْنُ بـْنُ مـُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ دَاوُدَ الْحَمَّارِ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مِثْلَهُ وَ قَالَ مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ اللَّهِ أَظَلَّهُ اللَّهُ فِی جَنَّتِهِ
داوود حمار نيز همينگونه از امام صادق علیه السلام نقل کرده و چنين فرموده: هر که از خدا بسيار ياد کند، خدا او را در بهشتش زير سايه خود گيرد.
حدیث 1859
عـِدَّةٌ مـِنْ أَصـْحـَابـِنـَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مـُحـَمَّدِ بـْنِ مـُسـْلِمٍ قـَالَ
سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يَذْكُرُ أَنَّهُ أَتَی رَسُولَ اللَّهِ صل علی علیه و آله و سلم مَلَكٌ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عـَزَّ وَ جَلَّ يُخَيِّرُكَ أَنْ تَكُونَ عَبْداً رَسُولًا مُتَوَاضِعاً أَوْ مَلِكاً رَسُولًا قَالَ فَنَظَرَ إِلَی جَبْرَئِيلَ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ أَنْ تَوَاضَعْ فَقَالَ عَبْداً مُتَوَاضِعاً رَسُولًا فَقَالَ الرَّسُولُ مَعَ أَنَّهُ لَا يَنْقُصُكَ مِمَّا عِنْدَ رَبِّكَ شَيْئاً قَالَ وَ مَعَهُ مَفَاتِيحُ خَزَائِنِ الْأَرْضِ
امام باقر علیه السلام می‌فرمود: فرشته‌ای خدمت رسول خدا صل علی علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد: خدایq تو را مخير ساخته که بنده و رسول و متواضع باشی يا پادشاه و رسول، پيغمبر بجبريل نگريست، او با دست اشاره کرد که تواضع پيش گير، پس پيغمبر صل علی علیه و آله و سلم فرمود: بنده و متواضع و رسول را اختيار کردم، فرستاده گفت: با اين انتخابت از مقامي که نزد پروردگارت داری چيزی کاسته نشود. امام باقر علیه السلام فرمود: کليدهای خزانه‌های زمين همراه آن فرشته بود (تا اگر پيغمبر صل علی علیه و آله و سلم پادشاهی را انتخاب کند و به او دهد و کليدهای زمين معنای حقيقی و استعاری را متحمل است و به معنی استعاری يا ابزاری مانند خاتم سليمان و امثال آن مراد است و يا علم و قدرتی به وسيله آن سلطنت آماده گردد).
حدیث 1860
عـَلِيُّ بـْنُ إِبـْرَاهـِيـمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ تَرْضَی بِالْمَجْلِسِ دُونَ الْمَجْلِسِ وَ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَی مَنْ تَلْقَی وَ أَنْ تَتْرُكَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ كُنْتَ مُحِقّاً وَ أَنْ لَا تُحِبَّ أَنْ تُحْمَدَ عَلَی التَّقْوَی
امام صادق علیه السلام فرمود: از تواضع است که در نشستن به پائين مجلس راضی باشی و به هر که برخوری سلام کنی و مجادله را ترک کنی، اگر چه حق با تو باشد، و دوست نداشته باشی که تو را به تقوی بستايند.
حدیث 1861
عـَلِيُّ بـْنُ إِبـْرَاهـِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَمَّنْ رَوَاهُ
عَنْ أَبِي عـَبـْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی مُوسَی علیه السلام أَنْ يَا مُوسَی أَ تَدْرِی لِمَ اصْطَفَيْتُكَ بـِكـَلَامِی دُونَ خَلْقِی قَالَ يَا رَبِّ وَ لِمَ ذَاكَ قَالَ فَأَوْحَی اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی إِلَيْهِ أَنْ يَا مُوسَی إِنِّی قَلَّبْتُ عِبَادِی ظَهْراً لِبَطْنٍ فَلَمْ أَجِدْ فِيهِمْ أَحَداً أَذَلَّ لِی نَفْساً مِنْكَ يَا مُوسَی إِنَّكَ إِذَا صَلَّيْتَ وَضَعْتَ خَدَّكَ عَلَی التُّرَابِ أَوْ قَالَ عَلَی الْأَرْضِ
امام صادق علیه السلام فرمود: خدایq به موسی علیه السلام وحی فرمود که: ای موسی! آيا می‌دانی چرا از ميان همه مخلوقم تو را برای سخن گفتن با خود برگزيدم؟ عرض کرد: پروردگارا برای چه بود؟ خدای تبارک و تعالی به او وحی کرد که: ای موسی من بندگانم را زير و رو کردم (بررسی کامل نمودم) در ميان آنها کسی را از تو فروتن‌تر نديدم. ای موسی! تو چون نماز می‌گزاری چهره خويش روی خاک يا گفت روی زمين مينهی.
حدیث 1862
عـَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قـَالَ مـَرَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام عَلَی الْمُجَذَّمِينَ وَ هُوَ رَاكِبٌ حِمَارَهُ وَ هُمْ يَتَغَدَّوْنَ فَدَعَوْهُ إِلَی الْغـَدَاءِ فـَقـَالَ أَمـَا إِنِّی لَوْ لَا أَنِّی صـَائِمٌ لَفـَعـَلْتُ فـَلَمَّا صـَارَ إِلَی مـَنـْزِلِهِ أَمـَرَ بـِطَعَامٍ فَصُنِعَ وَ أَمَرَ أَنْ يَتَنَوَّقُوا فِيهِ ثُمَّ دَعَاهُمْ فَتَغَدَّوْا عِنْدَهُ وَ تَغَدَّی مَعَهُمْ
امام صادق علیه السلام فرمود: علی بن الحسينB گذرش بر جذاميان افتاد، حضرت سوار الاغش بود و آنها صبحانه می‌خوردند. امام را به صبحانه دعوت کردند، فرمود: اگر روزه نمی‌داشتم می‌پذيرفتم، و چون به منزلش رفت، دستور فرمود غذايی لذيذ و خوب بسازند، سپس برای صبحانه از آنها دعوت کرد و خود هم با آنها صبحانه خورد.
حدیث 1863
عـِدَّةٌ مـِنْ أَصـْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَی عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ يَجْلِسَ الرَّجُلُ دُونَ شَرَفِهِ
امام صادق علیه السلام فرمود: از تواضع است که مرد در جایی نشيند که پائين‌تر از مقام و شرف او باشد.
حدیث 1864
عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ وَ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ
نَظَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِلَی رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ قَدِ اشْتَرَی لِعِيَالِهِ شَيْئاً وَ هُوَ يَحْمِلُهُ فَلَمَّا رَآهُ الرَّجُلُ اسْتَحْيَا مـِنـْهُ فـَقـَالَ أَبـُو عـَبـْدِ اللَّهِ علیه السلام اشـْتـَرَيـْتـَهُ لِعِيَالِكَ وَ حَمَلْتَهُ إِلَيْهِمْ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَهْلُ الْمَدِينَةِ لَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْتَرِيَ لِعِيَالِيَ الشَّيْءَ ثُمَّ أَحْمِلَهُ إِلَيْهِمْ
امام صادق علیه السلام مردی از اهل مدينه را ديد که چيزی برای خانواده‌اش خريده و با خود می‌برد چون آن مرد امام را ديد خجالت کشيد، امام فرمود: اين را خودت خريده و برای خانواده‌ات می‌بری؟ به خدا سوگند اگر اهل مدينه نبودند (که سرزنش و خرده گيری کنند) من هم دوست داشتم، برای خانواده‌ام چيز بخرم و خودم ببرم.
حدیث 1865
عـَنـْهُ عـَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قـَالَ فـِيـمـَا أَوْحـَی اللَّهُ عـَزَّ وَ جـَلَّ إِلَی دَاوُدَ علیه السلام يـَا دَاوُدُ كـَمـَا أَنَّ أَقـْرَبَ النَّاسِ مـِنَ اللَّهـِ الْمُتَوَاضِعُونَ كَذَلِكَ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْمُتَكَبِّرُونَ
امام صادق علیه السلام فرمود: در آن چه خدایq به داوود وحی فرمود، اين بود: ای داوود چنان که نزديک‌ترين مردم به خدا متواضعانند، دورترين مردم از خدا هم متکبرانند.
حدیث 1866
عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ رَفَعَهُ إِلَی أَبِي بَصِيرٍ قَالَ
دَخَلْتُ عَلَی أَبِي الْحَسَنِ مـُوسـَی علیه السلام فـِي السَّنـَةِ الَّتـِي قُبِضَ فِيهَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا لَكَ ذَبَحْتَ كَبْشاً وَ نَحَرَ فُلَانٌ بَدَنَةً فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ نُوحاً علیه السلام كَانَ فِی السَّفِينَةِ وَ كَانَ فـِيـهـَا مـَا شـَاءَ اللَّهُ وَ كـَانـَتِ السَّفِينَةُ مَأْمُورَةً فَطَافَتْ بِالْبَيْتِ وَ هُوَ طَوَافُ النِّسَاءِ وَ خَلَّی سَبِيلَهَا نُوحٌ علیه السلام فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی الْجِبَالِ أَنِّی وَاضِعٌ سَفِينَةَ نُوحٍ عَبْدِی عـَلَی جـَبـَلٍ مـِنْكُنَّ فَتَطَاوَلَتْ وَ شَمَخَتْ وَ تَوَاضَعَ الْجُودِيُّ وَ هُوَ جَبَلٌ عِنْدَكُمْ فَضَرَبَتِ السَّفِينَةُ بِجُؤْجُؤِهَا الْجَبَلَ قَالَ فَقَالَ نُوحٌ علیه السلام عِنْدَ ذَلِكَ يَا مَارِی أَتْقِنْ وَ هُوَ بِالسُّرْيَانِيَّةِ يَا رَبِّ أَصْلِحْ قَالَ فَظَنَنْتُ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَرَّضَ بِنَفْسِهِ
ابو بصير گويد: در سال وفات امام صادق علیه السلام خدمت موسی بن جعفر علیه السلام رسيدم و عرض کردم: قربانت شما چرا گوسفندی کشتيد، در صورتي که فلانی شتر کشت؟ فرمود: ای ابا محمد؟ همانا نوح علیه السلام در کشتی نشست و هر چه خدا خواهد در کشتی بود (انسان و حيوان و متاع بسياری بود) و کشتی مأموريت داشت و گرد خانه کعبه طواف کرد و همان طواف نساء بود و نوح علیه السلام کشتی را به خود واگذاشته بود خدایq به کوه‌ها وحی فرمود: که من کشتی بنده‌ام نوح را روی يکی از شما می‌نهم، کوه‌ها گردن کشيدند و سرافرازی کردند، ولی کوه جودی فروتنی کرد، و آن کوهی است نزد شما، پس کشتی سينه بر آن کوه گذاشت. آن هنگام نوح علیه السلام بلغت سريانی فرمود: يا ماری اتقن يعنی پروردگارا اصلاح کن. راوی گويد: من گمان کردم که موسی بن جعفر علیه السلام به خود کنايه زد (يعنی مقصوداش اين بود که من هم از کشتن گوسفند قصدم تواضع برای خدا بود. چنانچه پيغمبر صل علی علیه و آله و سلم هم دوغ مخلوط بعسل را برای تواضع نياشاميد، به حديث 1857 رجوع شود).
حدیث 1867
عـَنـْهُ عـَنْ عـِدَّةٍ مـِنْ أَصـْحـَابـِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ
عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ قَالَ التَّوَاضُعُ أَنْ تُعْطِيَ النَّاسَ مَا تُحِبُّ أَنْ تُعْطَاهُ وَ فـِی حـَدِيـثٍ آخـَرَ قَالَ قُلْتُ مَا حَدُّ التَّوَاضُعِ الَّذِی إِذَا فَعَلَهُ الْعَبْدُ كَانَ مُتَوَاضِعاً فَقَالَ التَّوَاضُعُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ يَعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَيُنْزِلَهَا مَنْزِلَتَهَا بِقَلْبٍ سَلِيمٍ لَا يـُحـِبُّ أَنْ يـَأْتـِيَ إِلَی أَحـَدٍ إِلَّا مـِثـْلَ مـَا يـُؤْتـَی إِلَيْهِ إِنْ رَأَی سَيِّئَةً دَرَأَهَا بِالْحَسَنَةِ كَاظِمُ الْغَيْظِ عَافٍ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
امام رضا علیه السلام فرمود: تواضع این است که به مردم دهی آن چه را می‌خواهی به تو دهند (با آنها چنان رفتار کنی که می‌خواهی با تو رفتار کنند). و در حديث ديگر گويد: به حضرت عرض کردم: حد تواضع که چون بنده آن را به جا آورد متواضع است چيست؟ تواضع را درجاتی است: برخی از آنها این است که انسان قدر خود را بشناسد و با دلی سالم خود را به جايگاه خويش نشاند، و دوست نداشته باشد که به سوی کسی رود، مگر چنانچه به سویش آيند (با مردم چنان که با او رفتار کنند، رفتار کند) اگر بدی بيند آن را با نيکی بپوشاند، فرو خورنده خشم است، و از مردم می‌گذرد، خدا هم نيکوکاران را دوست دارد.